#نی نی ...

ساخت وبلاگ
#بیا ... 

همیشه چشم های زیبای براق تو 

همیشه نگاه زیبای تو 

همیشه خنده های ناز تو 

همیشه مهربانی های تو 

امید راه وصل مان بوده هست 

بیا ...

#علی 

1/7/2018

#علی 

Image result for ‫دست های تو‬‎

#نی نی ......
ما را در سایت #نی نی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelyangel2 بازدید : 148 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 21:18

#دوست داشتن ...

کاش دوست داشتنمان رنگ زندگی بگیرد 

چند سال میگذرد ...

فقط چهار سال از ندیدنت

فقط چهار سال از نشنیدن صدای نازت 

چقدر دلم می خواهد به این هجران پایان دهم 

اگر تو می خواهی 

#علی 

1/9/2018

#علی 

Image result for ‫دوست داشتن‬‎

#نی نی ......
ما را در سایت #نی نی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelyangel2 بازدید : 359 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 21:18

#خاطره بازی ... هیچ وقت آن روز یادم نمیره  داشتم به نفس م فکر می کردم  نمی دونم چقدر من و می شناختی ان موقع  آروم اروم راه افتادم به سمت آزمایشگاه م ق  همون ازمایشگاهی که توی دپارتمان علوم بود  تو فکر تو بود  مثل همیشه راه می رفتم تا اروم بگیرم  مثل لحظه هایی که اب می خوردم  یه عالم ه بطری اب معدنی  خیالت م باعث سلامتی میشه  عشق که واقعی میشه هیچ وقت تب ش ادم ا بد راه نمیکنه وقتی رسیدم به ازمایشگاه وااااااااااااای خواب م میدیم باورم نمیشد  ماه م انجا بود  یادت برام ان قایق کوچولوی شیشه ای را گرفتی بهم دادی  یه بار تو ازمایش شکست  خیلی غصه خوردم  اگر نشکسته بود ان م همرام بود  خودم دلداری دادم خوذم ا آینده همه زندگی م مال ان  جونم به فدات نفسی م  الهی آمین #علی  12/12/2017 #علی  #نی نی ......
ما را در سایت #نی نی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelyangel2 بازدید : 121 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 6:19

#عشق ...   شاید بشود از جان دست کشید اما از عزیزتر از جان هرگز...   #علی  12/20/2017 #علی      #نی نی ......
ما را در سایت #نی نی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelyangel2 بازدید : 106 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 6:19

#کریسمس مبارک ... انگار همین دیروز بود... چهار سال گذشت  وقتی ارمنستان بودم یه ماه بود که ازت خبر نداشتم  حال م گرفته بود  یادت ه فیسبوک درست کردم توی هتل ارمنستان  که ببینیم  که از حال م با خبر باشی  یادم ه اولین بار که زدم بیرون کلی توی برف ها پیاده روی کردم  حالم بد بود می خواستم آروم بشم  پیش خودم می گفتم نفس م کجاست  گرسنه ام بود یه دونه نون گرفتم  خالی خالی خوردم  زبانشونم بلد نبودم  می خواستم برم سفارت امریکا را پیدا کنم  یادم ه یه مشتی شکلات  کیت کت و یه دونه نون دیگه دستم بود  گفتم بگذار با اتوبوس برم ارزون بشه  وقت که دارم  جای نشستن نبود  وایساده بودم  یه زن نیمه جوون واقعا اصلا الان صورتش یادم نمیاد  با علامت گفت نان و بده دست من  من متوجه منظورش نشدم  خیال کردم مثلا کمک می خواهد کنه چون وایسادم ان نشسته بود  گفتم دیگه خارج ه اینجا :)))))))))) مردم خیلی به فکر هم ن  یه مدت نگذشت جای خالی برای منم پیدا شد  حالا همش تو این فکر بودم این نره وسط راه  برای همون نون م کلی پول داده بودم  تا رسیدیم آخرین ایستگاه  زبان انگلیسی که هیچی  احساس کردم میخواهد کمکم کنه منم گفتم می خوام برم سفارت  گفت بیا بریم از تاکسی ها بپرسیم ان ها انگلیسی می دونند  به تاکسی گفتم ان م امد  برام سوال بود چرا این امد دیگه  گفتم حتما خونه اش همون مسیر بوده  یادم ه ان جلو نشسته بود من عقب  تا رسیدیم به #نی نی ......
ما را در سایت #نی نی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelyangel2 بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 6:19